عدم جایگزینی خلاقیت با هوش مصنوعی: خلاقیت انسانی، هرگز تسلیم پیشرفتهای هوش مصنوعی نخواهد شد. البته این یک ادعای مطلق نیست و به هنجارهایی بستگی دارد که به ما این امکان را میدهند تا بر فرهنگ و انتظاراتمان از فناوری، تسلط داشته باشیم. اما این امکان هم وجود دارد که آنچنان هوش مصنوعی را تقدیس کنیم که گویی خلاقیت خودمان را نیز مدیون آن هستیم. اگر چنین اتفاقی بیفتد، به این دلیل نخواهد بود که این ماشینها ما را زمینگیر کردهاند؛ بلکه دلیلش این است که ما خودمان را دستکم گرفتهایم.
این احتمال هم وجود دارد که در برخی از ژرفترین زمینههای دستاورد انسانی، دچار سردرگمی شویم. برای مثال، اگر به خودمان اجازه بدهیم و بگوییم «اثباتهای» ماشینی که از آنها سر در نمیآوریم، اثباتهای نابی هستند، در اینصورت با دستاوردهای ریاضیات بهگونهای برخورد میکنیم که گویی به هیچ فهم انسانی احتیاج نداشتهاند. در واقع بدینترتیب یکی از والاترین اشکال هوش و خلاقیت را تنها به یک بیت از اطلاعات فرو میکاهیم: بلی یا خیر.
حتی اگر این اطلاعات را هم در اختیار داشته باشیم، بدون درکی از دلیل نهان در پس آن، هیچ ارزشی نخواهد داشت. ما نباید سرشت استدلال را دستکم بگیریم؛ چرا که از ارکان تشکیلدهنده ریاضیات است. همین امر درباره هنر، موسیقی، فلسفه و ادبیات نیز مصداق دارد. اگر پا در چنین راهی بگذاریم و به «خلاقیت» ماشینها به منزله جایگزینی برای خلاقیت خودمان بنگریم، در اینصورت فکر میکنیم ماشینها نسبت به ما برتر هستند. دلیل آن هم این است که ما نقش بنیادینی را که خلاقیت برای خدمت به نوع بشر بازی میکند، گم کردهایم.